بسم الله الرحمن الرحیم
باری دیگر شاهد قتلگاه مردمانی مظلوم در جغرافیای جدیدی از جهان هستیم که به دلیل حب و دوستی شان با اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم این چنین مورد جنایاتی هولناک قرار گرفته اند.
کشته و زخمی شدن چند صد نفر از مردم مظلوم افغانستان در چند هفته اخیر و در پی انفجارهای تروریستی در قندهار و قندوز و… سبب شد تا احساسات مردم مقتدر و همیشه مظلوم یاور جمهوری اسلامی ایران جریحه دار شود.
در چند صباح گذشته کشور افغانستان ، این کشور تصاویر جدیدی از کتاب تاریخ خود را تجربه کرده است که با نظرداشت پیوندهای ژرف و دیرین تاریخی،فرهنگی،تمدنی،زبانی و مذهبی میان ایران و افغانستان و درهم تنیدگی های سیاسی،امنیتی،سرزمینی،ژئوپلتیک و راهبردی میان دو کشور می تواند پیامدهایی بسیار مهم و تعیین کننده برای امنیت و منافع ملی و هستی و پایداری فرهنگی و تمدنی ما نیز در پی داشته باشد.
روایت عکاس ها از صحنه های دلخراش این واقعه نه تنها قلب هر انسانی را فسرده ساخته ، بلکه وجدان هر انسان آزاده ای را در برابر این نسل کشی بی رحمانه بیدار میکند.
ذکر این نکته لازم و ضروری است که این فجایع انسانی در مقابل لنز عکاس ها و رسانه هایی به وقوع پیوست که اسباب اعمال قدرت صاحبان ثروت و حامیان تروریسم جهانی هستند ، اما به واقع با رصد آن چه که در صدر اخبار دنیا میگذرد ، میشود به روشنی دریافت که مردم مظلوم افغانستان هم چنان در بایکوت و حبس خبری به سر می برند.
بیان این تجربه تاریخی از اوجب اوجبات است که ناامنی فعلی افغانستان و کشورهای مشابه در پی سازش غرب گرایان و غرب گدایان با دشمن درنده خوی و بد طینتی است، که این دشمن سفاک برای نیل به مطامع خود حتی از خون کودکان و زنان نیز غافل نمی شود.
مسیر پیکار و مبارزه مشخص ای که در پی دست اندازی های تروریست های اجاره ای چون اینان ، که به جان و مال و ناموس مردم رحمی نمی کنند ، همان مسیری است که جمهوری اسلامی در چهل و اندی سال گذشته تجربه عملیاتی آن را داراست ،
اقتدار در میدان تنها مسیر افغانستان جدید برای رهایی و برون رفت از حوادث تلخ و ناگوار امروزش است.
در این میان لکه ننگ دیگری بر تارک نهاد های چون سازمان ملل و … ثبت گردید که در برابر حجم انبوهی از وحشگیری های چندین ساله تروریست ها در افغانستان، کمترین کنش گری ممکن را از خود نشان دادند.
سوال این جاست که چرا سازمان به اصطلاح ملل و نهادهای علی الظاهر حقوق بشر این چنین لال شده اند؟
چرا حامیان فمینیست صدای ناله دختران در خاک و خون غلتیده را در بوق و کرنای آزادیخواهی نمی اندازد و برایشان شمع روشن نمی کند؟
این سوالات هر چند تکراری در قرن ۲۱ و پس از هر واقعه تروریستی در جنوب غربی آسیا تکرار میشود و همچنان بدون پاسخ مانده است.
همچنین امید است که عمارت اسلامی افغانستان ، با تشکیل دولتی فراگیر و برگرفته از جریانات و آحاد مردم افغانستان ، نظم و ثبات مستحکمی را به مردم مظلوم این خطه جغرافیایی هدیه دهند.
طالب ها بایستی با عمل به موقع در برابر وقوع جنین جنایاتی از حق حاکمیتی خود در افغانستان دفاع کرده و مانع خونریزی های بیشتری شوند.
جمهوری اسلامی همچون گذشته بر عهدی که با مردم مظلوم افغانستان بسته است متعهد باقی مانده و از حمایت از ایشان دست بر نخواهد داشت.
به امید این که روزی صدای گریه های دختران و پسران افغان در تمامی ولایات این سرزمین کهنسال جای خود را به خنده ها و بازی های کودکانه شان داده و ارتجاع ، تروریست و… برای همیشه از این کشور رخت بر بندد.
والسلام علیکم….