لزوم ورود مردمی به مسائل مختلف همواره در ساختار اهداف، آرمانها و راهبردهای انقلاب اسلامی جاری و ساری بوده است و پیشنهاد برخی مبنی بر دولتی شدن اقتصاد یا عرصههای دیگر و ایجاد انحصار دولتی نیز در مقاطع گوناگون انقلاب اسلامی با مخالفت امامین انقلاب اسلامی مواجه شده است.
در این راستا، بر اساس مصاحبهها و تجربهنگاریهای انجام شده این راهبرد اساسی در میان دانشجویان نهادینه شد که: «اگر انقلاب اسلامی مردمی بود، صدور آن نیز باید به صورت مردمی باشد»، به این معنا تمام کسانی که انقلاب اسلامی را به درستی و عمیق فهم نموده باشند، اذعان خواهند نمود که ورود مردم آگاه به صحنه باعث انقلاب شد و گروهکهای اسلامی یا غیر اسلامی و تشکلهای ضدرژیم بدون ورود میدانی مردم توان مقابله چندانی نداشتند و بر همین اساس در تمام عرصههای سخت و دشوار انقلاب که دستگاه حکومت به تنهایی از پس آن برنیامده باشد، ورود مردم میتواند کلید راهگشای مشکل شود. ورود مردم علاوه بر متصل کردن نهادهای حاکمیت به منبع قدرت و انرژی رایگان، با انگیزه و انبوه، از نظر تدبیر سیاسی نیز بسیار لازم و ضروری است که در ادامه شرح آن بیان خواهد شد.
متأسفانه در عرصه بینالملل و صدور انقلاب به دلایل گوناگون دولت و نهادها موفقیت مطلوبی کسب ننمودهاند و ورود مردمی در این حوزه میتواند بسیار راهگشا باشد. البته این ورود به معنای در نظر نگرفتن ظرافتها، ملاحظات، پیچیدگیها و حساسیتهای فعالیت بینالملل یا به معنای ورود ناهماهنگ و خودسرانه مردم در مباحث بینالمللی نبوده و نیست، چرا که شنیده شدن صدای واحد در حوزه مسائل اصلی سیاست خارجی از یک کشور ضرورت دارد، اما حتی در اصول دیپلماسی نیز در بسیاری از موارد، وجود سلایق و مطالبات مختلف در درون مردم و رسانهای شدن آن میتواند مفید باشد، در این حوزه با ذکر دو مثال لزوم ورود مستقل مردم به عرصه و حتی بعضاً با رویکرد و صدایی متفاوت از دولت و نهادهای دولتی تبیین میگردد. مثلاً شخصی که با وعده مذاکره با دشمن در کشوری رأی کسب نماید، در صورت کسب مسئولیت، حتی اگر به وعده خویش صادق باشد و در مذاکرات نیز به آرمانهای مملکت خویش وفادار بماند، باز هم موفق نخواهد شد، چرا که دشمن میداند که وی برای عمل به وظیفه و تعهد خود به مردم مجبور به مذاکره است ولذا دشمن در مذاکره هیچ امتیازی به وی اعطا نخواهد کرد و تا میتواند امتیاز خواهد گرفت و خوب میداند که هرچقدر هم امتیاز بگیرد، آن مسئول میز مذاکره را ترک نخواهد کرد و خود را شرمسار مردم نخواهد نمود. در این مثال حتی با فرض آن که کشوری به مذاکره نیاز ضروری داشته باشد، ورود آگاهانه مردم و درخواست ظاهری ترک مذاکرات میتواند دست مذاکره کننده را پر کرده و توانایی امتیازگیری و تهدید به ترک مذاکرات بنا به خواسته مردم را داشته باشد.
در مثالی دیگر، در حوزه کشوری مانند آذربایجان، با وجود سیطره نهادهای قدرت جمهوری اسلامی بر آن، متأسفانه جمهوری اسلامی فاقد قدرت ایجاد تغییر اساسی در آن حکومت است. به عبارت دقیقتر در هر یک از حوزههای نظامی، اقتصادی و سیاسی ایران نسیت به جمهوری آذربایجان دست بسیار بالاتری دارد اما نمیتواند نهضت اسلامی آذربایجان را پشتیبانی کامل میدانی نموده یا افکار عمومی این کشور را نسبت به ایران تغییر داده و نگاه مثبت ایجاد نماید و همچنین فاقد قدرت تغییر هیئت حاکمه این کشور است. در این برهه، تنها راه مقابله ورود انبوه و میلیونی مردم به عرصه و توجیه و تبلیغ مستقیم چهره به چهره مردم آذربایجان توسط مردم ایران است که ضمن دعوت ایشان به اجرای قرآن و احکام اسلامی، تبیین چگونگی نقشآفرینی اسلامی در دنیای بینالمللی کنونی برای ایشان صورت پذیرد و در راستای تحقق بالاترین امر به معروف و نهی از منکر(حفظ نظام اسلامی و ایجاد نظام اسلامی) از ایشان برای ایجاد یک نظام اسلامی دعوت شود و پس از اقناع لازم و ایجاد میل کافی در میان مردم برای تشکیل یک حکومت اسلامی واقعی، قدرت نهادهای جمهوری اسلامی برای حمایت از این میل درونی مردم آن کشور کارآمد خواهد بود. در این مقوله چند مؤلفه اساسی وجود دارد:
اولین مؤلفه جوشش از درون است. مطابق شریعت اسلامی تا زمانی که مردم تشکیل یک حکومت اسلامی را خواهان نباشند و زعامت فقیه واجد شرایط بر جامعه خویش را طلب ننمایند، ایجاد حکومت اسلامی منطقی نخواهد بود.
مؤلفه دوم نقش رسانه در این میدان است. با توجه به امپراتوری رسانهای استکباری کنونی، حتی رسانههای کشورهای خنثی نیز تا حد زیادی در زمین این امپراتوری بازی کرده و مانع از ارسال پیامها و تبلیغات گسترده شبکهها و دستگاههای جمهوری اسلامی در دنیا میشوند. بستن شبکههای ایرانی، محدود کردن شبکههای اجتماعی هماهنگ با محور مقاومت، بایکوت نام بسیج و سپاه در فضای مجازی و قابلیت «نیمسایه» یا «شدوبن» که بر این شبکههای اجتماعی حاکم است، عملاً نقشآفرینی گسترده توسط کنشگران متمرکز و محدود در این میدان غیرممکن مینماید و در گاهی از اوقات، عملیاتهای هماهنگ کنشگران متعدد و غیرمتمرکز نیز توسط سیستمهای رایانهای این شبکهها شناسایی و محدود میشود. در دنیای امروز مهمترین مؤلفه برای این شبکهها میزان هزینه زمانی کاربران بوده و سرمایه این شبکهها را مجموع زمان سپری شده توسط کاربران تشکیل میدهد(چرایی و صحت این موضوع مبحثی جدید در نظریههای فناوری اطلاعات است و قابلیت توضیح مجزا دارد)، از این رو مکالمات دوطرفه یا خصوصی کاربران در فضای مجازی کمتر محدود میشود و از معدود روشهای باقیمانده برای کاربران ایرانی است. در حقیقت تعدد انسانی کنشگران رسانهای تقریباً راهی برای دور زدن این محدودیتها به حساب میآید. شاید به همین دلیل است که رهبری در دیدار با دانشجویان بر لزوم تشکیل کمپینهای بزرگ جهان اسلامی توسط دانشجویان تأکید فرموده و ورود میلیونها عضو را به این کمپینها ضروری میدانند و در خصوص طرح شهید بهنام محمدی نیز بر لزوم ورود چند میلیونی بر عرصه جنگ نرم تأکید مینمایند و امام عظیمالشأن انقلاب نیز در پیام تشکیل بسیج دانشجو و طلبه تأکید نمودند: «باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند … بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست، باید هستههای مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد.»